0 / 0
2,81107/04/2016

بیانیه‌ی هیات علمای بلند‌پایه درنکوهش زیاده‌روی درتکفیروآثارخطرناک آن:

سوال: 92785

دراین روز‌ها مشاهده می‌کنیم که برخی جوانان به شتاب درتکفیردچارشده و وارد این لغزشگاه خطرناک شده‌اند و در پی آن مواردی رخ داده که عاقبت خوبی ندارد و به زیرپاگذاشتن جان و آبروی مردم منجرمی‌شود؛ دراین شرایط نصیحت شما شیخ بزرگوار چیست؟

متن پاسخ

ستایش خدا و صلوات و سلام بر رسول خدا و خاندانش.

بدون شک عجله در امر تکفیر و سهل‌انگاریدر مورد جان و آبروی مردم از خطرناک‌ترین لغزشگاه‌هایی استکه ممکن است جوانان به سبب تزیین شیطان و مکر او به آن دچار شوند؛زیرا دربار‌ه‌ی چنین مسائل بزرگی تنها علمای راسخ بایدسخن بگویند و کسی که بدون علم وارد چنین مسائلی شود در حقیقتوارد فتنه شده و در گمراهی سرنگون شده زیرا اشتباه در چنین مسائلیمانند اشتباه در دیگر موارد نیست؛ اشتباه در این مساله یعنیخارج کردن مسلمان از دین و هدر دانستن خون و حلال شمردن مال و آبرویش.برای همین برای هر مسلمانیواجب است از وارد شدن به این راه خوددار‌ی کند و پیش از سخن گفتندر اینگونه مسائل در راه طلب علم و ملازمت علما و فهم‌اندوزی در دینکوشا باشد.

ازسوی هیات علما یکباردر این ‌مورد نصیحتی بلیغ و بیانی شافیصادر شده که نص آن چنین است:

«الحمدلله والصلاة و السلام علی رسولالله و علی آله و صحبه و من اهتدی بهداه. امابعد:

جلسه‌ی هیات علمای بلندپایهدر دوره‌ی چهل‌ ونهم که از تاریخ ۲/ ۴/۱۴۱۹ در طائف منعقد گردید به بررسی حوادثیکه در بسیاری از کشورهایاسلامی و غیراسلامیرخ می‌دهد از جملهتکفیر و انفجار و خون‌ریزیو تخریب مبانی و سازه‌هاکه در پیآن اتفاق افتاده پرداختهو نظر به خطورت این امر و جان ‌باختن بی‌گناهان و تخریب اموال محافظتشده و ترساندن مردم و به خطر افتادن امنیت و استقرار آنان این مجلس بههدف نصیحت برای الله و برای بندگانش و انجام تکلیف و از بینرفتن هرگونه ابهام ـ‌ نزد کسانیکه در این‌مورد دچار شبهه شده‌اند ـ تصمیمبه انتشار این بیانیه نموده. بنابراین با توفیق پروردگارمی‌گوییم:

اولا: تکفیر یک حکم شرعیاست که همانند حلال دانستن و تحریم و وجوب مرجعِ آن الله و فرستاده‌ی اوست.تکفیر نیز چنین است [و بایداز سوی خدا و پیامبر او باشد.]

همچنین هر گفتار یا کرداریکه [در کتاب و سنت] کفر نامیده شده بهمعنای کفر اکبرِ خارج کننده از دین نیست.

و از آنجایی که مرجع حکم تکفیرالله و پیامبر اوست جایز نخواهد بود کسی را کافر بدانیم مگرآنکه کتاب و سنت به طور واضح دلالت بر کفر او داشته باشد. بنابراین مجرد شبهه یا گمان برایتکفیر [مسلمانان] کافی نیست زیرا احکام خطیریبرآن مترتب می‌شود.

وقتی حدود با شبهه کنار زده می‌شودـ با آن که نتایجی کمتر از تکفیر بر آن مترتب می‌گردد‌ ـ منبابا ولی تکفیر نیز با شبهه کنار زده می‌شود.

به همین سبب است که پیامبرـ صلی الله علیه و سلم ـ از کافر دانستن کسی که کافر نیستبر حذر داشته و فرموده است: هرکس که به برادرش بگوید: ای کافر یکیاز آن دو گرفتارش خواهند شد اگرآن طور است که گفته [و طرف مقابل واقعا کافر است مشکلینیست] وگرنه به خودش بازمی‌گردد. (متفق علیه و این لفظ مسلماست)

و در لفظ دیگری نزد مسلم روایتاست که: اگر شخص برادرش را تکفیر کند [آن کفر] به یکی از آن دو باز می‌گردد.(متفق عليه به روایت ابن عمر رضی الله عنهما).

ممکن است در کتاب و سنت نصوصی آمدهباشد که از آن فهمیده شود سخن یا کار یا اعتقادی کفر است امابا این وجود کسی که این گفتار یا کردار یا اعتقاد ازوی سر زده به دلیل وجود یک مانع کافر دانسته نشود.

این حکم ـ یعنی حکم تکفیرـ مانند دیگر احکام شرعی است که تنها با وجود اسباب و شروط و از بینرفتن موانعش اثبات می‌شود.

به عنوان مثال در حکم شرعی ارثسبب آن قرابت و خویشاوندی است اما ممکن است خویشاوندی به سببوجود یک مانع مانند اختلاف در دین ارث نبرد. در مورد کفر نیز امکاندارد مسلمانی به اکراه کفر گفته باشد که در این صورت کافر دانسته نمی‌شود.

همینطور شاید مسلمانیبه سبب غلبه‌ی شادی یا خشم یا دیگر عوامل [بدون نیت]زبانش بر وی سبقت بگیرد و سخن کفرآمیز بگوید اما به سبب آنکافر دانسته نشود چنانکه در حدیث آمده که: خداوندا! تو بنده‌ی منیو من پروردگارتو؛ و از شدت شادی اشتباه می‌کند. [به روایت مسلماز انس بن مالک رضی الله عنه].

شتاب در تکفیر به عواقب خطرناکیمنجر خواهد شد از جمله حلال شمردن خون و مال و منع از ارث بردن و فسخ ازدواج و دیگرموارد…

بنابراین یک مومن چگونه می‌تواندبا کوچک‌ترین شبه‌ها اقدام بهتکفیرکسی نماید؟

این مساله درباره‌ی حاکمانو والیان امر شدیدتر است زیرا سرکشی وشورش علیهآنان ومواجه‌ی مسلحانه باعث آشوب و خونریزیو تباهی سرزمین‌ها می‌شود. به همین سبب پیامبر ـ صلیالله علیه و سلم ـ از روبرو شدن با حاکمان نهی نموده: مگر آنکه کفریآشکار ببینید که برای آن از سوی الله دلیلی [آشکار] دارید. (متفق علیه ازعبادة رضیالله عنه).

این سخن رسول الله ـ صلی اللهعلیه و سلم – که می‌فرماید: مگر آنکه کفری آشکار ببینید.نشان‌دهنده‌ی این است که مجرد گمان و شایعه [برای تکفیرحاکمان] کافی نیست و اینکه می‌فرماید: کفری…یعنی فسق و [گناه] حتی اگربزرگباشد مانند ستم و نوشیدن خمر و قماربازی و تبعیض حرام [برایخروج بر حاکم و کافر دانستنش] کافی نیست. واین قسمت از حدیث که می‌فرماید:آشکار یعنی کفر غیر آشکارکافی نیست بلکه باید علنی و واضح باشد.

و آنجا که می‌فرماید: برای آن از سوی الله برهانی داشتهباشید. یعنی دلیلی صریح یعنی صحیحالثبوت و صریح الدلالة باشد.

بنابراین دلیلی که سندش ضعیفباشد یا معنایش مبهم باشد کافی نیست.

و آنجا که می‌فرماید: از سوی الله یعنی قول هیچعالمی ـ هر چند در علم و امانتداری مقامی والا داشته باشد ـ اگردلیلی صریح و صحیح از کتاب الله یا سنت رسول الله ـ‌صلی الله علیه و آله وسلم ـ نداشته باشد معتبر نیست.

این قیود نشان‌دهنده‌یاهمیت و خطورت این مساله است.

خلاصه‌ سخن اینکه: خطر شتاب در مساله‌یتکفیر بسیار بالاست چرا که الله متعال می‌فرماید:

قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَالْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالإِثْمَ وَ الْبَغْيَ بِغَيْرِالْحَقِّوَأَن تُشْرِكُواْ بِاللّهِ مَالَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَ أَن تَقُولُواْ عَلَىاللّهِ مَا لاَتَعْلَمُونَ. (الأعراف: ۳۳)

(بگو پروردگار من تنها زشتکاری‌هارا چه آشکار و چه پنهان و گناه و ستم ناحق را حرام گردانیده است و (نیز)این که چیزی را شریک الله سازید که دلیلیبر (حقانیت) آن نازل نکرده و اینکه چیزی را که نمی‌دانیدبهالله نسبت دهید).

ثانیا: نتایج این اعتقاداشتباه از جمله حلال شمردن خون‌ها و زیر ‌پا نهادن نوامیس و سلب اموالشخصی و عمومی و انفجار خانه‌ها و وسایل نقلیه و تخریبساختمان‌ها است که این کارها ـ و مانند آن ـ به اجماع مسلمانان شرعا حرام استزیرا حرمت جان‌های معصوم و حرمت اموال و امنیت و استقرار و جان مردمیکه در خانه‌های خود و در رفت و آمدشان باید در امان باشند را نقض می‌کندو همینطور منافع عمومی مردم را که در زندگی خود به آن نیازمندند.

اسلام اموال و نوامیس و جان‌هایمسلمانان را در امان داشته و هتک هر یک از این‌ها را حرام دانسته و دراین بار‌ه تاکید نموده. و این از جمله آخرین توصیه‌هاییاست که پیامبرـ صلی الله علیه و سلم ـ به امت خویش ابلاغ نمودهآنجا که در خطبه‌ی حجةالوداع فرمود: خون‌ها و اموال و آبروهای شما برشما حرام است همانند حرمت این روز در این ماه در این سرزمین.

سپس فرمود: آیا ابلاغ نمودم؟ خداونداتو شاهد باشد. (متفق علیه به روایت ابوبکر رضی الله عنه).

همچنین پیامبر ـ‌‌ صلیالله علیه و سلم‌ – می‌فرماید:همه [چیز] یک مسلمان بر مسلماندیگر حرام است؛ جانش و مالش و آبرویش. (به روایت مسلم از ابوهریرهرضی الله عنه.)

و می‌فرماید: از ظلم بترسیدچرا که ظلم تاریکی‌های روز قیامت است. (به روایت مسلماز جابررضی الله عنه.)

خداوند متعال نیز کسی را کهبی‌گناهی را به قتل برساند مورد سخت‌ترین تهدیدها قرار دادهو فرموده است:

وَ مَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًافَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَ غَضِبَ اللّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّلَهُ عَذَابًا عَظِيمًا. (النساء: ۹۳)

(و هر کس مومنی را عمدا بکشد کیفرشدوزخ است که در آن ماندگار خواهد بود. و الله بر او خشم می‌گیرد و لعنتشمی‌کند و عذابی بزرگ برایش آماده ساخته است).

اگر کافری که دارای امان استدر صورت کشته شدن به اشتباه دیه و کفاره بر قاتلش لازم می‌شود کشتنش بهعمد چگونه است؟ بی‌شک این جنایتی بزرگتر است و گناهش نیزبیشتر.

از رسول الله ـ‌ صلی الله علیهو سلم ـ ثابت شده که فرمودند: هر که کافر اهل پیمانی را بکشد بویبهشت را حس نخواهد کرد. (متفق علیهبه روایت عبدالله بن عمرو رضی الله عنهما.)

ثالثا:

این مجلس با بیان حکم تکفیرمردم ـ‌ بدون دلیل از کتاب الله و سنت پیامبر- صلی الله علیهو سلم ـ و خطر تکفیر بی‌لجام و عواقل بد و گناهانیکه در پیدارد به جهانیان اعلام می‌دارد که اسلام از این عقیده‌یاشتباه بیزار است و آنچه در برخی سرزمین‌ها رخ می‌دهد از جملهکشتن بی‌گناهان و انفجار خانه‌ها و وسائل نقلیه و ساختمان‌های عمومیو خصوصی و تخریب مبانی رفتاری است جنایتکارانه کهاسلام از آن بیزار است و عملکرد کسانی است که اندیشه‌ایمنحرف و عقیده‌ای گمراه دارند.

بنابراین خود این افراد گناه و جنایتشان را بر دوشمی‌کشند و جنایتش به حساب اسلام یا مسلمانانی که بر راه وروش اسلام و پایبند به کتاب و سنت و ریسمان محکم پروردگار هستند نوشتهنمی‌شود بلکه فساد محض و جنایتی است که شریعت و فطرت ازآن ابا دارند و به همین سبب نصوص شریعت دال بر تحریم آن است واز مصاحبت و همراهی با اهل آن باز داشته است:

الله متعال می‌فرماید:

وَ مِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَقَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يُشْهِدُ‌اللّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ (۲۰۴) وَ إِذَا تَوَلَّىسَعَى فِي الأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيِهَا وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ‌اللّهُلاَيُحِبُّ الفَسَادَ (۲۰۵) وَ إِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ أَخَذَتْهُالْعِزَّةُ بِالإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهَادُ

(و از میان مردم کسی استکه در زندگی این دنیا سخنش تو را به تعجب وامی‌دارد والله را بر آنچه در دل دارد گواه می‌گیرد و حال آنکه او سخت‌تریندشمنان است (۲۰۴) و چون برگردد [یا ریاستییابد] کوشش می‌کند که در زمین فساد نماید و کشت و نسل رانابود سازد و الله تباهکاری را دوست ندارد (۲۰۵) و چون بهاو گفته شود از الله پروا کن نخوت وی را به گناه کشاند پس جهنم برایاو بس است و چه بد بستری است) [بقرة: ۲۰۴ –۲۰۶]

بر مسلمانان ـ در هر جاییـ واجب است که یکدیگر را به حق توصیه کنند و براییکدیگر خیرخواهی نمایند و در راه نیکیو تقوا و امر به معروف و نهی از منکر از روی حکمت و پند نیک وگفتگو به بهترین روش با یکدیگر همکاری نمایندهمانگونه که الله ـ سبحانه و تعالی ـ می‌فرماید:

وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى وَ لاَ‌‌تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَ‌الْعُدْوَانِ وَاتَّقُواْ‌اللّهَإِنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ. [المائده: ۲]

(و در (راه) نیکوکاری وپرهیزگاری با یکدیگر همکاری کنید و در گناه وتجاوزگری دستیار هم نشوید و از الله پروا کنید که اللهسخت کیفر است.)

و می‌فرماید:

وَ‌الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُبَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِوَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ يُطِيعُونَ اللّهَ وَ رَسُولَهُأُوْلَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ. [التوبه:۷۱]

(و مردان و زنان مومن دوستانیکدیگرند؛ به کارهای پسندیده امر می‌کنند و ازکارهای ناپسند باز می‌دارند و نماز را برپا می‌کنند و زکاتمی‌دهند و از الله و پیامبرش فرمان می‌برند؛ آنانند که الله بهزودی مشمول رحمتشان قرار خواهد داد که الله توانا و حکیم است.)

و پیامبر ـ صلی اللهعلیه وآله وسلم ـ می‌فرماید: دین نصیحت است.این را سه بار تکرار فرمودند گفتند: برای چه کسی ایپیامبر خدا؟ فرمود: برای الله و برای پیامبرش وبرای فرمانروایان مسلمان و عموم آنان. (به روایت مسلم ازتمیم داری رضی الله عنه).

و می‌فرماید: مثال مومناندر محبت و رحمت و دلسوزی‌شان میان هم همانند یک بدن است که اگرعضوی از آن دچار درد شود دیگر اعضا با بی‌خوابی و تب باآن همدردی می‌کنند. (متفق علیه از حدیث نعمان بنبشیر رضی الله عنهما).

از الله سبحانه و تعالی با توسلبه نام‌های نیک و صفات والایش مسالت داریم که بلا را ازهمه‌ی مسلمانان دور گرداند و والیان امور مسلمانان را به سویآنچه صلاح بندگان و سرزمین‌ها است موفق گرداند و آنان را در راه ازبین بردن فساد و مفسدین یاری دهد و به واسطه‌ی آناندینش را یاری دهد و کلمه‌اش را والا گرداند و اوضاع همه‌یمسلمانان را ـ هر جا که هستند ـ به صلاح آورد و حق را به دست آنانیاری دهد چرا که او بر این کار تواناست.

درود پروردگار بر پیامبرمان محمدو بر آل و اصحاب او باد.»

والله اعلم.

منبع

سایت اسلام سوال و جواب

at email

اشتراک در خبرنامه

برای دریافت مطالب جدید و به روزآوری‌های سایت در خبرنامه‌ی ما عضو شوید

phone

اپ اسلام سوال و جواب

دسترسی سریعتر به محتوا و امکان مرور بدون اینترنت

download iosdownload android